lightning رعد وبرق vandalism تخريب ، دشمنى با علم و هنر،وحشيگرى ،خرابگرى Cerebral مغزى cortex قشر مخ ،پوست ،قشر،لايه رويى avian وابسته به مرغان ،مرغى orderliness نظم ،ترتيب symmetry هم اراستگى ،هم جور،قرينه ،تناسب urge ميل ،اصرار کردن Swear قسم ياد کردن سوگند دادن combat پيکار،نبرد،زد وخورد،ستيز،حرب ،مبارزه کردن excessive زياد،فراوان ،مفرط،بيش ازاندازه impulse = tic ضربه و تکانه ، بر انگيزش، انگيزه ناگهاني، تكان دادن، بر انگيختن،انگيزه دادن به ritual تشريفات مذهبى ،ايين پرستش ،تشريفات relieve راحت کردن،تسلى دادن ،فرو نشاندن،تخفيف دادن discard دور انداختن ،رد کردن ،دورانداختن indefinitely بطور نامحدود،بطور نامعين ،بطور نامعلوم ،براى يک مدت نامحدود upbringing تربيت ،روش اموزش و پرورش بچه though بهرحال ،باوجود ان ،بهرجهت ،اگرچه ،گرچه ،هرچند با اينکه ،باوجوداينکه ،ولو،ولى underlying اصولى يا اساسى trend روش
نظرات شما عزیزان: